احداث یک پالایشگاه نفت در مجاورت روستاهای باقرشهر در جنوب تهران، داستانی پیچیده را در منابع آب این منطقه که بیش از ۶۵ هزار نفر جمعیت دارد و در گذشته بزرگترین تامینکننده سبزی پایتخت بوده است، ایجاد کرد؛ ماجرایی به قدمت ۲۰ سال که ناگهان در هفتههای اخیر دوباره بر سر زبانها افتاد. وقتی به منطقه مجاور دیوارهای ضلع شرقی پالایشگاه شهید تندگویان نزدیک شوید، آواری از مصالح ساختمانی، یک مدرسه و یک مسجد سالم را خواهید دید که چند سال پیش روستای «اسماعیلآباد باقرشهر» را تشکیل میدادند. تانکرهای ذخیرهسازی سوخت پالایشگاه در پشت دیوارهای مخروبه دیده میشوند و از میان خرابههای روستا، نقب عمیقی برای گذر خط لوله به پالایشگاه زده شده است. کشاورزان اسماعیلآباد و عظیمآباد در قدیم از فاضلاب برای آبیاری زمینهای کشاورزی خود استفاده میکردند که به دلیل مسائل و مشکلات بهداشتی، جلوی آن گرفته شد. آب سفرههای زیرزمینی دیگر امید و ماوای کشاورزان برای تامین معیشت بود، اما آنطور که به نظر میرسد کشاورزان باقرشهر در ۲ دهه اخیر شاهد نشت مادهای سوختی به سفرههای آب زیرزمینی خود بودهاند؛ ماهیت ماده برای ساکنان مشخص نیست اما روی زندگی آنها تاثیر غیرقابل چشمپوشی گذاشته است. ۷ مرداد ماه امسال ایرنا در گزارشی مدعی شد که سرایت مواد نفتی از مخازن و لولههای انتقال پالایشگاه تهران حیات شهروندان، زمینهای کشاورزی، محیط زیست و گونههای جانوری باقرشهر در جنوب پایتخت را به مخاطره انداخته است، لطفالله هنگی مدیرعامل شرکت پالایش نفت تهران اما ۲ روز بعد این موضوع را تکذیب کرده و عنوان کرد منشا آلودگی زمینهای جنوب پایتخت از پالایشگاه تهران نیست و تحقیقات در این زمینه ادامه دارد. ابهام در گفتههای مطرح شده انگیزه تهیه گزارشی میدانی از وضعیت ساکنان باقرشهر بود. منطقهای با ۶۵ هزار و ۳۸۸ نفر جمعیت که در گزارش پیشرو علاوه بر موضوع نشتی مواد سوختی از معضلات مختلف زندگی در این منطقه با ما صحبت کردند.
چند سالی و بطور دقیق برای ۲ دهه است که مردم روستاهای اسماعیلآباد و عظیمآباد باقرشهر با پدیده عجیبی در یکی از چاههای آب کشاورزی خود روبرو شدهاند. به این ترتیب که گاهی اوقات همراه با آب، مقداری «مواد سوختی» که ماهیت دقیق آن نیز هنوز مشخص نیست از چاه بیرون میآید.
زمینهای کشاورزی عظیمآباد باقرشهر که در گذشته بیشتر سبزیجات پایتخت ایران را تامین میکرد بطور سنتی دو نوع آب را مورد بهرهبرداری قرار میدادند. منبع اول فاضلاب تهران و دومی آب سفرههای زیرزمینی بوده است. فاضلاب به واسطه شیب کوهپایهای پایتخت به این منطقه جنوبی سرازیر میشود اما چندین سال پیش، به دلیل مشکلات بهداشتی، استفاده از فاضلاب برای کشت سبزی ممنوع شد و کشاورزان این روستاها به تامین نوع دوم آب که همان آب چاه است اکتفا کردند.
به برکت وجود سفرههای آب زیرزمینی، کشاورزی در این منطقه متوقف نشد، اما معضل نشتی مواد سوختی، از ۲۰ سال پیش تاکنون همراه همیشگی ساکنان منطقه از مشاغل و اصناف مختلف بوده است. حاجی قدرت، یکی از اهالی قدیمی اسماعیلآباد میگوید که در زمان آغاز نخستین نشانههای مشکوک در چاههای کشاورزی، آب داخل چاه مستراحهای روستای اسماعیلآباد نیز اشتعالپذیر بودند. او میگوید آن موقع کارشناسانی از طرف شرکت نفت میآمدند و از مستراحها نمونههایی برای آزمایش برمیداشتند.
حاجی قدرت که اکنون در یک تاکسی سرویس در عظیمآباد مشغول به کار است، درباره مساله بیرون آمدن مواد سوختی از چاه آب اسماعیلآباد میگوید: «روستای اسماعیلآباد کاملا به دیوار پالایشگاه چسبیده بود. در حدود ۹ سال پیش، شرکت نفت کل روستای اسماعیلآباد را خرید و آن را تخریب کرد. در آن زمان به ازای هر خانه ۴۵ میلیون تومان به روستاییان پرداخت کردند و سپس از داخل پالایشگاه یک لوله آب ۶ اینچی به سمت عظیمآباد کشیدند تا کشاورزان آن روستا به جای چاه اسماعیلآباد از آن استفاده کنند.» قاسم محمدی نیز مانند حاجی قدرت از ساکنان قدیمی روستای اسماعیلآباد بوده است. از قضا، چاه آلوده به مواد سوختی در زمین کشاورزی متعلق به او و برادرش قرار دارد و وی اکنون رییس شورای اسلامی روستای عظیمآباد باقرشهر نیز هست. محمدی سالها به عنوان نماینده مردم اسماعیلآباد و عظیمآباد در مذاکره با پالایشگاه شهید تندگویان پیرامون مهمترین مساله مردم این دو روستا، یعنی آلودگی آب چاه کشاورزی به مواد سوختی شرکت کرده است. وی درباره سابقه مساله آلودگی چاه به مواد سوختی میگوید: «چاه عمیقی در حدود سال ۱۳۵۹ در نقطهای که تقریبا نزدیک پالایشگاه است به منظور تامین آب حفر شد. در حدود ۲۰ سال پیش، آن چاه توسط مشتقات نفتی پالایشگاه آلوده شد و در نهایت از طرف پالایشگاه آمدند و با انجام مشاهداتی میدانی، مقداری از خسارتی که به روستاییان وارد شده بود را نیز پرداخت کردند». محمدی ادامه میدهد: «سالها از این چاه آب و نفت برداشت میشد و با توجه به آنکه مواد سوختی به کار کشاورزی نمیخورد با استفاده از ابزارهای سادهای آب و مواد سوختی را از هم جدا میکردیم و آب را مورد استفاده قرار میدادیم.»
این ساکن قدیمی روستا در ادامه قصه چاه آب اسماعیلآباد میگوید: «پس از مدتی چند نفر آمدند و عنوان کردند حاضرند مواد سوختی را از ما بخرند. آنها مواد سوختی را در تانکرهایی میریختند و میبردند. بعد از آن شرکت ملی پالایش و پخش به ما پیشنهاد داد که چاه را ببندیم و آنها در عوض آب را از طریقی دیگر برای ما تامین کنند. پالایشگاه باید بر اساس پروانه چاه به مقدار ۳۰ لیتر بر ثانیه آب در اختیار کشاورزان قرار میداد، اما هیچگاه این میزان آب را تامین نکرد. آنها از داخل پالایشگاه خط لولهای را به سمت روستای عظیمآباد کشیدند که فقط به میزان ۱۰ لیتر بر ثانیه آب داشت، اما در اسفندماه سال ۹۳ اعلام کردند که از کارشناسانی ژاپنی کمک گرفتهاند تا مشکل را مرتفع کنند و چاه را به کشاورزان بازگردانند. اما مشکل هنوز به قوت خود باقی است و میزان آبی که به کشاورزان میدهند، اندک است و کفاف احتیاجات آنان را نمیدهد.»
اما مدیران پالایشگاه تهران نظر دیگری در این زمینه دارند و کشاورزان را مقصر تاخیر در پاکسازی آلودگیهای نفتی دانسته و حلقههای چاه اطراف پالایشگاه را غیرمجاز میخوانند. لطفالله هنگی، مدیرعامل شرکت پالایش نفت تهران پیش از این به ایرنا گفته است: «وجود چند حلقه چاه کشاورزی عمیق غیرمجاز در مجاورت پالایشگاه باعث تغییر سیستم جریان آب زیرزمینی و اخلال در فرآیند پاکسازی آلودگی شده است.» این در حالی است که قاسم محمدی، رییس شورای اسلامی روستای عظیمآباد ضمن رد ادعای مدیرعامل شرکت پالایشگاه نفت تهران مبنی بر غیرمجاز بودن حلقه چاه آلوده به مواد نفتی، میگوید: «چاه ما مجاز و دارای پروانه است و اگر غیرمجاز بود، پس چرا از طرف پالایشگاه صورتجلسهای تنظیم کردند که برای جبران آلودگی آن از داخل پالایشگاه به ما آب بدهند؟ مگر نه اینکه اگر چاه غیرمجاز باشد باید سازمان آب میآمد و آن را پلمب میکرد؟» اما ساکنان باقرشهر نظرات دیگری دارند، محمدی با اشاره به در اختیار داشتن تمامی صورتجلسههای توافقاتی که با پالایشگاه انجام دادهاند، میگوید: «متاسفانه پالایشگاه به توافقات خود عمل نمیکند. مدیرعاملان پالایشگاه یکی پس از دیگری عوض میشوند و هر کدام وعدههایی میدهند، اما بدون عمل کردن به وعدهها، جای خود را به فرد دیگری واگذار میکنند و میروند.»
رییس شورای اسلامی روستای عظیمآباد مدعی است ۵۰ درصد خروجی چاه مذکور را مواد سوختی تشکیل میدهد. محمدی میگوید: «دقیقا نمیدانیم آن مواد سوختی چیست. مواد سوختی گاز هم تولید میکنند و در اوایل ظهور مشکل که ما اطلاع از اشتعالپذیری گاز موجود در چاه نداشتیم، یک کارگر را به درون چاه فرستاده بودیم و برای اینکه فضای اطراف کارگر روشن شود، یک لامپ هم به پایین فرستادیم که به دلیل داغی لامپ، یک انفجار صورت گرفت و کارگر نیز آسیب دید.»
سوخت یا علفکش؟
در جویبار کنار خیابان مجاور زمینهای کشاورزی اسماعیلآباد و عظیمآباد فاضلاب جاری است که در ادامه به سمت زمینهای ذرت میرود. لازم به ذکر است که ذرت و سایر محصولات کشت شده توسط فاضلاب به مصرف دام میرسد. در بخش دیگری از زمین که سرسبزی قابل توجهی دارد، یک پمپ آب قرار گرفته است که در اطرافش سبزیجات کاشتهاند. درخت انجیر کوچکی نیز در نزدیکی چاه قرار دارد که پیرمردی با کلاه حصیری و لباس کار سبز رنگ، در حال چیدن میوههای آن است. غدیر، کشاورزی اهل عظیمآباد باقرشهر در توضیح تاثیر نشت مواد سوختی به سفرههای آب زیرزمینی بر کشاورزی منطقه میگوید: «از چاه روستای اسماعیلآباد قبلا مواد سوختی مانند بنزین بیرون میآمد و کشاورزان برای آنکه مواد سوختی را از آب جدا کنند، استخرهایی درست کرده بودند و با استفاده از خاصیت سبکتر بودن مواد سوختی که روی آب میماندند، آب و سوخت را از هم تفکیک میکردند و آب را برای کشاورزی مورد استفاده قرار میدادند. از اینرو، مواد سوختی تاثیر زیادی بر حاصلخیزی زمین نداشت».
این تنها ابتکار کشاورزان در طول ۲ دهه دست و پنجه نرم کردن با وضعیت این چاه نبوده است. آنطور که غدیر میگوید کشاورزان برای خلاصی از مواد سوختی، آن را آتش میزدند و مواد سوختی آنقدر اشتعالآور بود که بر روی آب نیز به راحتی میسوخت. کشاورزان اول شب آن را آتش میزدند و تا صبح یکسره میسوخت. بعد از مدتی، مقدار مواد سوختی چاه زیاد شد و تقریبا نصف محتویاتی که از چاه بیرون میآمد مواد سوختی بود.
یکی دیگر از ابتکارات برخی کشاورزان استفاده از مواد سوختی به عنوان علفکش بوده است. کشاورزان مواد سوختی را در سمپاش میریختند و بر روی علفهای هرز میپاشیدند تا علفها خشک شوند. گاهی اوقات نیز مواد سوختی را با سمپاش بر روی علفها میریختند و آن را آتش میزدند و علفها میسوخت.
غدیر نیز داستان فرد ناشناسی که در دورهای به دنبال درآمدزایی از وضعیت عجیب چاه بوده است را به یاد میآورد و میگوید: «یک نفر آمد و پیشنهاد خرید آن مواد سوختی را داد. آن فرد میآمد و مواد سوختی را در تانکر میریخت و میبرد. بعد از مدتی از پالایشگاه آمدند و آن چاه را پلمپ کردند و یک چاه دیگر در کنار آن زدند.»
۲۰ سال تاخیر در اطلاعرسانی
اما مساله اینجاست که نفوذ مواد سوختی به سفرههای آب زیرزمینی منطقه به اذعان تمامی اهالی منطقه که روزنامه تعادل از آنان پرس و جو کرد، موضوع جدیدی نیست و قدمتی طولانی دارد که سوالی را به ذهن متبادر میکند: چرا این مساله اکنون و پس از ۲۰ سال سکوت مورد توجه قرار گرفته است؟
قاسم محمدی، رییس شورای اسلامی روستای عظیمآباد در پاسخ به این سوال روزنامه تعادل که با توجه به سابقه طولانی مشکل، چرا این مساله اکنون مطرح شده است، میگوید: «زیرا دیگر از درگیری ۲۰ ساله خود با پالایشگاه خسته شدهایم و به این نتیجه رسیدهایم که این مساله با روالی که دارد طی میکند قرار نیست حل شود.»
با این وجود، لطفالله هنگی، مدیرعامل شرکت پالایش نفت تهران به ایرنا گفته است: «چندین شرکت نفتی از جمله خطوط لوله و مخابرات نفت، شرکت پخش مواد نفتی (انبار ری)، پالایشگاه تهران و چند شرکت روغنسازی با قدمت بیش از ۵۰ سال در باقرشهر ری فعال هستند و از زمانی که آلودگی زیرزمینی مشخص شد پالایشگاه تهران نیز بازبینی و نوسازی تمامی تاسیسات خود را آغاز کرد. باتوجه به قدمت ۸۰ ساله تاسیسات شرکت خطوط لوله و نفت تهران به احتمال زیاد آلودگیها از آنجا نشات گرفته باشد که بررسیها با حضور تیمهای دانشگاهی جریان دارد.» هنگی همچنین خبر از در شرف خرید بودن ۱۶ هکتار باقیمانده از زمینهای اطراف پالایشگاه داد. قاسم محمدی، رییس شورای اسلامی روستای عظیمآباد اما ضمن تاکید بر قدمت ۲۰ ساله مشکل و عدم اراده مدیران پالایشگاه تهران در حل مساله میگوید: «چندین سال است که در بلاتکلیفی به سر میبریم. از طرفی از پالایشگاه به دلیل آلوده کردن آب کشاورزی روستا شکایت میکنیم و قاضی حکم صادر میکند که چاه آلودگی ندارد و از طرف دیگر سازمان بهداشت و سازمان حفاظت محیط زیست به دلیل آلودگی میآیند و چاه را پلمپ میکنند و اجازه بهرهبرداری نمیدهند. بیش از ۲۰ سال است که با چنین مشکلاتی دست و پنجه نرم میکنیم و تاکنون نتوانستیم حق خود را بگیریم.» محمدی اقدام مدیران پالایشگاه در جهت خرید زمینهای اطراف پالایشگاه را نیز در راستای پاک کردن صورت مساله میداند و نه حل آن. او میگوید: «خریداری کردن روستای اسماعیلآباد در همین راستای پاک کردن صورت مساله انجام شد. مدیران پالایشگاه روستا را خریدند، اما چاه آب آنجا همچنان آلوده است.»
ریشه نارضایتیها در چیست؟
یکی از منابع آگاه در این زمینه که تمایل داشت نامش فاش نشود با اشاره به قدمت چندین ساله موضوع نفوذ مواد سوختی به سفرههای آب زیرزمینی، به «تعادل» میگوید: «مهمترین مساله پیش آمده در سالهای اخیر این است که پالایشگاه تهران عوارض مالی خود را به ورامین میفرستد و این مساله باعث نارضایتی مسوولان این منطقه شده است. تا چند سال پیش، عوارض مالی پالایشگاه به شهرداریها و دهیاریهای همین محدوده اختصاص داده میشد. ولی چند سال است که عوارض اختصاص داده شده به این منطقه را کاهش دادهاند. در صورتی که مردم این منطقه هستند که دارند سختی حضور پالایشگاه و آلودگیهای آن را تحمل میکنند. بحث بر سر این است که چرا پولی که پالایشگاه بابت جبران آلایندگی میدهد، در همین جا هزینه نمیشود و میرود در ورامین خرج میشود.»
قاسم محمدی، رییس شورای اسلامی روستای عظیمآباد، در رابطه با سهم اهالی از عوارضی که پالایشگاه برای آلودگی محیط پرداخت میکند، بیان میکند: «پالایشگاه ۱ درصد عوارض بابت آلودگی ایجاد شده در محیط پرداخت میکند که طبیعتا روستاهایی که در مجاورت پالایشگاه قرار دارند باید سهم بیشتری از آن بگیرند. به روستاهایی مثل عظیمآباد که دیوار به دیوار پالایشگاه است، باقرشهر، گلحصار، اسماعیلآباد و درسنآباد که در مجاورت پالایشگاه قرار دارند و تمامی آلودگیهای پالایشگاه را تحمل میکنند، سهم کمتری از عوارض را به نسبت روستاهای دوردستتر اختصاص دادهاند. فقط به این دلیل که جمعیت این روستاها کمتر است.»
منبع آگاه نزدیک به این مساله، بعد جدید دیگری را به مساله اضافه کرد و بحث نارضایتی مردم از سهیم نبودن زمینهای کشاورزی آنان از پساب تصفیهخانه فاضلاب تهران را پیش کشید. وی در این باره گفت: «در قدیم در بسیاری از زمینهای کشاورزی این اطراف سبزیکاری میشد. اما با ممنوع شدن استفاده از فاضلاب برای کشت سبزیجات، کشاورزان با کمبود آب مواجه شدند و بسیاری از زمینها بایر شد. برخی کشاورزان نیز به تولید محصولاتی روی آوردند که آب کمتری میبرد یا محصولاتی که به منظور خوراک دام استفاده میشود. این محصولات عایدی مالی کمی برای کشاورزان دارد. در عین حال، تصفیهخانه فاضلاب جنوب تهران که در همین نزدیکی قرار دارد، پساب تولیدی خود را برای مصارف کشاورزی به ورامین میفرستد.»
قاسم محمدی، رییس شورای اسلامی روستای عظیمآباد نیز درباره سهم کشاورزان باقرشهر از پساب تصفیهخانه جنوب تهران میگوید: «شرکت آب و فاضلاب ۴ سال پیش اعلام کرد که روستاهای عظیمآباد، اسماعیلآباد، درسنآباد، نجمآباد و قلعهنو واجد شرایط دریافت پساب فاضلاب تهران هستند. اما بعد از آن گفتند که روستاییان باید در کنار هم ۳۵ میلیارد تومان بپردازند تا لوله انتقال پساب فاضلاب تهران تا زمینهای آنان کشیده شود. کشاورزان چنین پولی نداشتند و چنین انتقالی صورت نگرفت.»
او ادامه میدهد: «اوایل امسال شرکت آب و فاضلاب اعلام کرد که هزینه انتقال به ۵۳ میلیارد تومان افزایش یافته است و با توجه به اینکه کشاورزان اعلام کردند که توان پرداخت چنین هزینهای را ندارند، شرکت آب و فاضلاب طرحی را پیشنهاد داد که بر اساس آن یک سرمایهگذار هزینه انتقال پساب را تقبل کند و در ازای آن، پساب را به کشاورزان بفروشد. با توجه به سابقه تلخ کشاورزان قدیمی منطقه از مسوولان سنتی تقسیم آب در گذشتههای دور که معمولا آب را با قلدری و گردنکشی و بر اساس منافع شخصی خود، به صورت ناعادلانه تقسیم میکردند، کشاورزان ترسیدند که ورود یک سرمایهگذار به بحث تقسیم آب شرایط را برای ظهور پدیدههای مشابه گذشته و تقسیم ناعادلانه آب فراهم کند. بدین ترتیب مساله انتقال پساب نیز همچنان در ابهام به سر میبرد.»
به گزارش روزنامه تعادل، مسوولان تصفیهخانه فاضلاب جنوب تهران در خصوص چرایی انتقال پساب تولیدی این تصفیهخانه به ورامین عنوان کردهاند که پیش از انقلاب آب مصرفی ورامین به دلیل داشتن کیفیت بسیار مطلوب به تهران انتقال یافت تا جهت مصرف شرب مورد بهرهبرداری قرار گیرد. در همان زمان مقرر شد تا حقآبه کشاورزان ورامین به نحوی جبران شود و انتقال پساب تصفیهخانه فاضلاب جنوب تهران به ورامین در جهت جبران حقآبه مردم آنجا صورت گرفته است.
لازم به ذکر است که بر اساس مشاهدات میدانی، روستاهای اطراف پالایشگاه آب آشامیدنی ندارند و شرکت آب و فاضلاب استان تهران فقط یک شیر آب شرب در وسط پارک کنار شورایاری قرار داده است و مردم برای تهیه آب آشامیدنی خود، روزانه به آن شیر آب مراجعه میکنند. شیر آب در اتاقکی قرار دارد که در زمان مراجعه خبرنگار روزنامه تعادل، ورودی آن را بسته بودند و بر روی دیوار داخلی که از پنجره نردهدار اتاقک قابل مشاهده بود نوشته بودند: «از ساعت ۸ صبح تا ۱۵ زمان مراجعه برای برداشت آب شیرین است.»
همچنین، به منظور کسب اطلاع از وضعیت آب آشامیدنی باقرشهر که در ضلع جنوبی پالایشگاه قرار دارد و تاثیر نشت مواد سوختی به سفرههای آب زیرزمینی در آن منطقه نیز مشخص شد که مردم باقرشهر اطلاع زیادی از اخبار مربوط به نشت مواد سوختی به سفرههای آب زیرزمینی ندارند و تغییراتی در کیفیت آب مصرفی خود احساس نکردهاند. البته دلیل بیاطلاعی مردم باقرشهر از این مساله را میتوان به پایین بودن کیفیت آب مصرفی آن دیار مربوط دانست، زیرا به گفته مردم باقرشهر، هیچ کس از آن آب بطور مستقیم استفاده نمیکند و همه مردم در خانههای خود دستگاههای تصفیه آب تعبیه کردهاند. در این راستا، یکی از مغازهداران باقرشهر در حالی که لکهای باقی مانده بر روی یک استکان که با آب شیر شسته شده بود را نشان میداد، گفت: «آب منطقه به هیچ عنوان قابل استفاده نیست و همه مردم منطقه از تصفیه کننده آب استفاده میکنند.»
وی همچنین افزود:
«ماجرای نشتی مواد سوختی به سفرههای آب زیرزمینی نیز به چندین سال پیش باز میگردد که تاکنون ادامه داشته است. من نمیدانم چرا اکنون این مساله مورد توجه قرار گرفته است.»
هرچند این گزارش بر مساله آلودگی آب چاه کشاورزی به مواد سوختی نشت یافته از پالایشگاه شهید تندگویان تمرکز دارد، اما جزئیات این گزارش نشان میدهد که این مساله میتواند ابعادی فراتر را نیز در بر بگیرد. یکی از ابعادی که اهمیت روزافزونی در جهان کسب کرده است، بحث عدالت زیستمحیطی است که بر اساس آن، سهم قشرهای مختلف جامعه از محیط زیست به صورت خودبهخودی ناعادلانه توزیع میشود و از این حیث، مسوولان باید در جهت برقراری عدالت زیستمحیطی بکوشند. از قضا تهران مصداق گویای ناعدالتی زیستمحیطی است. درحالی که شیب کوهپایههای البرز و جهت همیشگی وزش باد، آب و هوای سالمتری را برای شمالشهریها به ارمغان میآورد، آلودگیهای شهر را به جنوب شهر و به منطقهای مثل باقرشهر منتقل میکند و احداث انواع کارخانجات و پالایشگاهها با آلایندگیهای مخصوص به خود در این منطقه به آلودگیها دامن زده و آسایش ساکنانش را نیز بر هم میزند.
لازم به ذکر است که پیگیریهای روزنامه تعادل برای پاسخگویی مسوولان پالایشگاه تندگویان به ادعاهای مطرح شده در این گزارش تاکنون ثمربخش نبوده است.
[symple_box style=”boxerror”]
روزنامه تعادل
[/symple_box]