آرشیو انعکاس
برای دسترسی به بخش های اصلی سایت از این قسمت استفاده کنید

به امام رضا (ع) بگویید: محمد با دستان خالی می آید / عدم استفاده از واژه “بد”

سالهای تحصیل از ساری تا نجف

آیت الله کوهستانی تحصیلات مقدماتی را در بهشهر آغاز کرد، سپس مدتی کوتاه در حوزه علمیه ساری درس خواند و چند ماهی نیز در حوزه علیمه بابل در مدارس «کاظم بیک» و «سقا» به تحصیل پرداخت. ایشان پس از اتمام علوم پایه و آموختن ادبیات عرب و مقداری از فقه و اصول جهت ادامه تحصیل عازم حوزه مشهد شدند و پس از اقامت طولانی در جوار حضرت رضا علیه السلام جهت تحکیم مبانی اجتهاد و رسیدن به مدارج عالیه علمی، حدود سال ۱۳۴۰ قمری رهسپار نجف اشرف شدند. ورود ایشان به حوزه نجف زمانی بود که این حوزه در اوج شکوفایی علمی و معنوی به سر می برد و استوانه های بزرگ فقاهت و عدالت بر کرسی تدریس تکیه زده بودند.

سرانجام آیت الله کوهستانی پس از تقریبا ۸ سال اقامت در نجف اشرف و بهره گیری از محضر اکابر علم و عمل و دست یابی به مراتب والای علمی و عرفانی و رسیدن به مرتبه عالی اجتهاد، در سال ۱۳۴۸ قمری به زادگاه خویش بازگشتند.

حوزه علمیه بهشر؛ یادگاری جاودان

آیت الله کوهستانی، حوزه ای کم نظیر در روستای کوهستان و در زمین شخصی خود تاسیس کردند و صدها طلبه را تربیت نمودند. ایشان از سال 1312 شمسي جهت تشکيل حوزه به جمع آوري و تربيت طلاب علوم ديني همت نمود و قبل از تشکیل حوزه، حسينيه خويش را در اختيار طلاب گذاشت. سال 1321 شمسي که آمار طلاب و شيفتگان علم فزوني يافت چند اتاق در حاشيه حياط بيروني خود احداث کردند و با افزايش بيشتر طلاب و کمبود اتاق به ناچار در منازل محل به عنوان مستأجر اسکان مي يافتند تا آن که با اصرار طلاب در مورد احداث ساختمان و افزايش خوابگاه، به قرآن تفأل مي زنند که اين آيه مي آيد: «قل بفضل الله و برحمته فبذلک فليفرحوا هو خير مما يجمعون؛ بگو: به فضل و رحمت خداوند به آن فضل و رحمت شاد باشند، كه آن بهتر است از آنچه آنان جمع مى‏كنند» (سوره یونس، آیه ۵۸).

زمين هاي مدرسه از ملک شخصي وي بود و در ساختن مدرسه نيز سعي وافر داشتند از اموال شخصي آن را تکميل نمايند و از سهم امام عليه السلام استفاده نکنند. ایشان اگر احيانا ديگران مي خواستند در جهت تکميل بناي مدرسه وجهي بپردازند دقت داشت که هر پولي را قبول نکنند و معروف است با استخاره پول را قبول می کردند.

رسیدگی به طلاب در میانه شب

ایشان که در زمین های شخصی خود سه حوزه علمیه احداث کرده بودند شب ها به طلاب رسیدگی می کردند و دقت می کردند که آنها خوابند یا مشغول عبادت و تحصیل؟! آن عالم ربانی همواره طلاب را به تقوا و تحصیل علم توصیه می کردند و می گفتند: روحانی بدون تقوا به هیچ جایی نمی رسد.

آیت الله کوهستانی شاگردان بسیاری تربیت کردند از جمله آیات، نصیری متکازینی، لائینی، رحمانی، ایازی و … . بسیاری از شاگردان ایشان بعدها عازم نجف اشرف یا حوزه علمیه قم شدند.

لباس هایی از جنس کرباس

آیت الله کوهستانی، روحانی متواضع، خدوم و باسخاوت بودند و اندرون و برون زندگی ایشان هیچ تفاوتی با یکدیگر نداشت و هیچ خبری از فرش، میز، صندلی و زندگی تجملاتی نبود. ایشان از پنبه ای که در مزرعه شان تولید می شود لباس، عما، عمامه و حتی لحاف درست می کرد.

به خاطر دارم که قبل از انقلاب بنده از طرف انجمن اسلامی بهشر، آیت الله مکار شیرازی را دعوت کردم و ایشان شبی را در منزل آیت الله کوهستانی گذراند. آن شب دو نوع خورش بر سر سفره بود و قاشق و چنگالی هایی متفاوت با گذشته وجود داشت. چند روز بعد از این میهمانی، خدمت آیت الله کوهستانی رفتم و پرسیدم: سابقه نداشت که شما دو نوع خورش و چنین قاشق و چنگالی بر سر سفره تان باشد که ایشان فرمودند: آن قاشق ها و چنگال ها را عاریه گرفتم!

بنده هر وقت به ویژه زمانی که ایشان کسالت داشتند وارد اندرون منزلشان می شدم، ملاحظه می کردم زندگی ایشان مانند بیرونی بسیار ساده و فرشِ منزل، حصیر و لحاف از جنس کرباس است.

افزایش غذا با قرائت دعا

آیت الله کوهستانی مراجعان بسیاری از سرتاسر کشور داشتند و هرگاه برخی از مراجعان تا هنگام ظهر می ماند او را با آشی اطعام می کرد. نقل می کنند وقتی میهمان زیاد می شد ایشان با ملاقه، ظرف غذا را بهم می زدند، دعا می خواندند؛ و غذا آنچنان زیاد می شد که به تمام میهمانان می رسید.

روحیه انقلابی

آیت الله کوهستانی ارتباط بسیار خوبی با امام خمینی (ره) داشتند. زمانی بعد از دستگیری امام چندتن از علمای بهشهر از جمله بنده خدمت ایشان رفتیم و تقاضا کردیم دستور دهند تا فردا مغازه ها تعطیل شوند. ایشان درخواست ما را پذیرفتند و به دامادشان گفتند که به یکی از بازاریان صاحب نفوذ که وکیلِ آیات عظام سیدمحمود شاهرودی و بروجردی است بگویند فردا مغازه ها را ببندند. در این میان ساواک متوجه شد و داماد ایشان را دستگیر کرد. روز بعد، استاندار، فرماندار و برخی دیگر از مسئولان، خدمت آقا رفتند تا مانع بسته شدن مغازه ها شوند. ایشان فرمودند: راضی نیستم خون از دماغ کسی بیاید اما علما باید متحد شده و از امام حمایت کنند.

ایشان در ایام مبارزه امام با نظام طاغوت، نامه ای نوشتند و توسط دامادشان، سید علی آقا به امام رساندند. امام نامه را که دیدند خوشحال شدند، سلام مخصوصی به آیت الله کوهستانی رساندند و فرمودند: علما باید حرکتی داشته باشند.

چند توصیه از زبان آیت الله

مهمترین توصیه ایشان به عموم مردم و طلاب، رعایت تقوای الهی است که بزرگترین سرمایه است و تاکید داشتند: نافله شب را فراموش نکنید. ایشان به طلاب می گفتند آنقدر باید نماز شب بخوانید که از نور خودتان استفاده کنید.

هرگاه بنده از قم به دیدار ایشان می رفتم در نهایت تواضع از منزل خارج می شدند و تا درب منزل مشایعت کرده و توصیه هایی مبنی بر تقوا و تحصیل علم داشتند.

اجتناب از کاربرد واژه بد

یکی از خصایص کوهستانی اجتناب از واژه “بد” بود به طوری که حتی وقتی اسنخاره می کردند و بد می آمد، نمی گفتند بد آمده است بلکه می فرمودند “خوب” نیست.

به امام رضا (ع) بگویید: دستان محمد، خالی است

موسس حوزه علمیه بهشهر در اواخر زندگی پربار خود، به بیماری برونشیت و تنگی نفس مبتلا شدند و با حادشدن بیماری به منظور توسل به حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها به قم عزیمت نمود و در بیمارستان آیت الله گلپایگانی بستری شدند. با تلاش آیت الله گلپایگانی از پزشکان متخصص تهران دعوت شد تا برای مداوای آیت الله کوهستانی به قم بیایند.

آیت الله گلپایگانی چند بار به عیادت آیت الله کوهستانی رفت. در این ایام، جمع کثیری از علما، مراجع، مدرسین و طلاب قم به ملاقات این فقیه زاهد رفتند و جویای احوال او شدند. خوشبختانه، ‌حال ایشان مساعد شد و رو به بهبودی نهاد و رهسپار مازندران گردید. اما چون محل اقامت او در کوهستان به لحاظ امکانات و شرایط مناسب نبود، با نظر جمعی از پزشکان به مدت یک هفته در بیمارستان زارع شهرستان ساری، بستری شد و مجددا کسالت ایشان شدت یافت.

آیت الله کوهستانی سرانجام اردیهشت ماه ۱۳۵۱ رحلت فرمودند و پس از تشییع جنازه با شکوه در شهرستان بهشهر و شهرهای دیگر و همچنین تشییع باشکوه در مشهد، در جوار مرقد مطهر امام رضا علیه السلام و در رواق دار السیاده برای همیشه آرام گرفت.

آنچه درباره روزهای آخر زندگی ایشان جالب و تأمل برانگیز است پیش بینی زمان مرگشان است: در ایام کسالت ایشان در اواخر عمر، شهید هاشمی نژاد که یکی از شاگردانش بود خدمتشان آمد و گفت: بنده می خواهم به مشهد بروم آیا فرمایشی دارید؟ آیت الله کوهستانی فرمودند: سلام مرا به امام هشتم برسان و بگو: محمد دارد می آید اما دستانش خالی است!

تداوم سبکِ زندگی آیت الله

بنده سالها از محضر آیت الله کوهستانی آن عالم ربانی و فقیه مسلم استفاده کردم و شاهد محاسن اخلاقی ایشان بودم لذا امیدوارم عمومِ مردم خاصه طلاب زندگی ایشان را سرمشق خویش قرار دهند و هیچگاه شیفته مطامع دنیوی نشوند. آیت الله کوهستانی حقیقتا اسوه ای نمونه و مصداق عینی علمایی است که روایت می فرماید: «فقِيهٌ‏ وَاحِدٌ يُنْقِذُ يَتِيماً مِنْ أَيْتَامِنَا الْمُنْقَطِعِينَ عَنَّا وَعَنْ مُشَاهَدَتِنَا بِتَعْلِيمِ مَا هُوَ مُحْتَاجٌ إِلَيْهِ أَشَدُّ عَلَى إِبْلِيسَ مِنْ أَلْفِ عَابِدٍ».

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.