شامگاه 22 بهمن سال 90، يكي از اهالي منطقه فشافويه هنگام بازگشت به محل سكونتش با يك دستگاه خودروي پرادو رها شده در بيابان روبه‌رو مي‌شود. اين شخص پس از نزديك شدن به محل خودرو، با جسد فردي حدود 50 ساله روبه‌رو مي‌شود كه جسدش در نزديكي خودرو افتاده بود.
با اعلام خبر كشف جسد به كلانتري 176 حسن‌آباد، بلافاصله ماموران كلانتري در محل حاضر شده و در بررسي‌هاي اوليه مشخص مي‌شود كه جسد به علت اصابت ضربات متعدد چاقو به ناحيه گردن، سينه و شكم به قتل رسيده و خودروي پرادو نيز از ناحيه در سرنشين و لاستيك عقب مورد اصابت چندين گلوله قرار گرفته است.
با شناسايي هويت مقتول به نام ياور 48 ساله، كارآگاهان در زمان مراجعه به خانواده مقتول براي آغاز تحقيقات، متوجه شدند كه همسر مقتول به علت ارتكاب دو فقره جنايت و قتل برادر و برادرزاده همسرش، دستگير و در حال حاضر نيز در زندان به‌سر مي‌برد. بررسي پرونده همسر مقتول نشان داد كه وي ارديبهشت ماه سال 90 و طي تيراندازي در شهرك قائميه، اقدام به قتل برادر و برادرزاده همسرش كرده كه پس از 15 روز، دستگير و روانه زندان شده است.
با اطلاعات به دست آمده و احتمال ارتكاب جنايت با انگيزه انتقام‌گيري، كارآگاهان پي بردند كه برادرزاده مقتول به نام عليرضا 37 ساله، همزمان با تاريخ كشف جسد ياور در منطقه فشافويه ناپديد شده است.
يكي از بستگان نزديك عليرضا به نام مجتبي پس از اطلاع از موضوع قتل در اظهاراتش به كارآگاهان گفت: عليرضا 22 بهمن خودرو سواري پژو 405 من را امانت گرفت و پس از گذشت چند ساعت نيز خودرو را بازپس داده اما از همان تاريخ ناپديد شد.
با انتقال خودروي پژو 405 به پليس آگاهي و انجام بررسي‌هاي فني – پليسي و به دست آمدن دلايل علمي، كارآگاهان اطمينان پيدا كردند كه از اين خودرو در ارتكاب جنايت و قتل مقتول استفاده شده است.
با توجه به دلايل، شواهد و قطعي شدن ارتكاب جنايت از سوي برادرزاده مقتول، دستگيري عليرضا در دستور كار اداره دهم ويژه قتل پليس آگاهي تهران بزرگ قرار گرفت تا با انجام اقدامات دامنه‌دار پليسي، كارآگاهان موفق به شناسايي مخفيگاه عليرضا در شهرستان آستانه اشرفيه شدند. بلافاصله نيابت قضايي از مقام قضايي دريافت شد و سرانجام كارآگاهان 22 مرداد موفق به دستگيري عليرضا در شهرستان آستانه اشرفيه شدند.
عليرضا كه پس از دستگيري چاره‌يي جز اعتراف به جنايت و قتل عموي خود نداشت، در اظهارات خود به كارآگاهان گفت: چند سال پيش در رستوران ياور مشغول به كار بودم تا اينكه به دليل برخي اختلافات، عمويم مرا از رستوران اخراج كرد. تصميم به گرفتن حق و حقوق خود گرفتم و همين موضوع و يكسري ديگر از اختلافات خانوادگي پيش از آن، باعث شد تا اختلافات بين دو خانواده شدت پيدا كند تا اينكه همسر ياور اقدام به كشتن پدر و برادرم كرد.
از همان زمان تصميم به انتقام گرفته و يك قبضه اسلحه كمري تهيه كردم و مدتي عمويم را تحت نظر گرفته تا اينكه روز حادثه تصميم به كشتن وي گرفتم. ماشين يكي از بستگان را به امانت گرفته و پس از خروج عمويم از محل كارش، شروع به تعقيب او كردم. در جاده‌هاي فرعي فشافويه بود كه به سمت لاستيك‌هاي ماشين وي تيراندازي كردم تا متوقف شد. پس از آن در حالي كه گلوله‌هاي اسلحه تمام شده بود با عمويم درگير شده و با چندين ضربه قمه او را به قتل رسانده و به سرعت از محل متواري شدم.
