زندگانی فاطمه زهرا (س)» کتابی خواندنی از سید جعفر شهیدی
به گزارش راگانیوز، موضوع اين كتاب گزارشى است از زندگانى دختر پيغمبر است. بزرگترين بانوى اسلام فاطمه يا فاطمه زهرا(س). آنچه در اين مجموعه فراهم آمده تنها سرگذشت زندگى شخصى نيست، بلکه رويدادهايى عبرت آميز است .هر چند گزارش زندگى شخصيتهاى بزرگ و برجسته تاريخ خود درسى آموزنده است.
در واقع آنچه در اين صفحات مىخوانيد تحليلى از چند حادثه شگفت است كه قرنها پيش اززمان ما رخ داده است، اما اگر قهرمانان اين حادثهها را از حادثهها جدا كنيم، خواهيم ديد آن حادثهها در طول تاريخ حتى در زمام ما نيز، در گوشهاى از جهان رخ داده است و مي دهد. اگر زمان و مكان رويدادهايى كه در باره آن سخن مىگوييم، با ما فاصله بسيار دارد، آثارى كه از آنها بجاى مانده نه تنها ديرينگى نگرفته، بلكه تازگى خود را همچنان نگاه داشته است.
در بخشی از این کتاب می خوانیم :« سه روز پس از عروسى به ديدن دخترش مىرود. در باره زن و شوهر دعا مىكند. ديگر بار فضيلتهاى على (ع) را بر مىشمارد و به خانه برمىگردد. اما چنان مىنمايد كه دورى دختر را، حتى در اين مسافت كوتاه نمىتواند تحمل كند. سالهاست فاطمه شب و روز در كنارش بوده است. او علاوه بر آنكه دخترش بود، ياد خديجه را براى وى زنده نگاه مىداشت. مىخواست يادگار خديجه پيوسته در كنارش باشد، اما او اكنون همسر على است و بايد در خانه او بماند. اگر حجرهاى نزديك خانه خود براى آنان آماده كند خاطرش آسوده خواهد بود،اما ممكن است مسلمانان مدينه در….»
دفتر نشر معارف اسلامی کتاب حاضررا منتشر کرده است.
سیدجعفر شهیدی فرزند سیدمحمد سجادی که از دانشمندان و مفاخر بزرگ ادبی ایران بهشمار میرفت، در سال ۱۲۹۷ هجری خورشیدی در یکی از محلات قدیمی شهر بروجرد به دنیا آمد. وی دوران تحصیل ابتدایی و اندکی از متوسطه را در این شهر و سپس ادامه آن را در تهران به انجام رساند. شهیدی ابتدا به نام سجادی معروف بود که بعدها تغییر شهرت داده و با نام شهیدی در مراکز علمی و دانشگاهی شهرت پیدا کرد.
در سال ۱۳۲۰ برای تحصیل علوم دینی و فقه و اصول راهی نجف شد و تحصیلات حوزویاش را در شهر نجف که شهر علم نام داشت، تا حد رسیدن به درجه اجتهاد که درجهٔ بسیار بالایی در حوزهٔ علمیه محسوب میشود، بالا برد. وی پس از آن چند سالی را در عوالم طلبگی در قم سپری و از محضر آیتالله بروجردی و بسیاری از مراجع و بزرگان دینی استفاده کرد، اما بعد از هشت سال، بیماری او را به ایران بازگرداند. هر هفته باید خود را به پزشک نشان میداد و در نتیجه از رفتن به حوزه باز میماند. برای گذران زندگی و بهمنظور ترجمهٔ متون عربی، نزد دکتر سنجابی (وزیر فرهنگ وقت) میرفت اما به او اشتغال به تدریس پیشنهاد شد. سپس در دبیرستان ابومسلم مشغول به تدریس شد و با توجه به اهمیت مدرک تحصیلی در میزان حقوق، بدون شرکت در کلاسها، لیسانس الهیات را با بهترین نمرهها میگیرد.
برخورد با محمد معین، باب آشنایی وی را به حضور علیاکبر دهخدا فراهم کرد و بعد از تشکیل موسسه لغتنامه دهخدا، معاونت سازمان رابهعهده گرفت. سپس علامه دهخدا از سیدجعفر شهیدی دعوت به همکاری کرد و در نامهای به دکتر آذر (وزیر فرهنگ وقت) نوشت: «او اگر نه در نوع خود بینظیر، ولی کمنظیر است.» دهخدا در این نامه میخواهد که به جای ۲۲ ساعت، به او شش ساعت تدریس اختصاص دهند تا بقیهٔ وقتش را در لغتنامهٔ دهخدا بگذراند. مدتی اینگونه میگذرد، تا سال ۱۳۴۰ که با مدرک دکتری به دانشگاه منتقل میشود. تدریس در دانشگاه تا حدود سال ۱۳۴۵ ادامه پیدا میکند، اما بعد با ناامنی دانشگاه، دانشجویان خود را به لغتنامه میبرد. پس از سالها نیز، تا پایان عمر وی هنوز دانشجویانش چهارشنبهها به دفتر وی در موسسه لغتنامه دهخدا میرفتند و با شهیدی جلساتی را داشتند. بعد از مرگ محمد معین، شهیدی مسؤولیت ادارۀ سازمان لغتنامۀ دهخدا را بر عهده گرفت. او در زمینههای ادبیات عرب و فارسی استادی بنام بود و درک محضر و همنشینی با استادانی نظیر بدیعالزمان فروزانفر، دهخدا، جلالالدین همائی و محمد معین اعتبار علمی و معنوی او را دو چندان کرد.
شهیدی اولین کتابش را در نجف در رد احمد کسروی نوشت، هرچند بر خوب بودن کارهای تاریخی او (تاریخ آذربایجان، تاریخچهٔ چپق و قلیان، مشعشیان و…) تأکید داشت. دیگر کتابش، سه جلد «جنایات تاریخ» توسط ساواک توقیف شد، اما بعدها بعضی مطالب انتقادی رااز چاپ بعدی حذف کرد. ایشان داماد استاد سید غلامرضا سعیدی از نویسندگان معاصر بیرجندی بود. در سال ۱۳۶۹ برای ترجمه نهجالبلاغه، مجموعه سخنان امام اول شیعیان و در سال ۱۳۸۵ هجری خورشیدی برای نگارش کتاب تاریخ تحلیلی اسلام برندهٔ جایزه کتاب سال ایران شد. وی در ساعت ۱۱ صبح یکشنبه ۲۳ دی ۱۳۸۶ از دنیا رفت.
دکتر شهیدی در سال ۱۳۷۴ منزل مسکونیاش را به شهرداری نارمک واگذار کرد و این خانه در همان سال به کتابخانه عمومی دکتر شهیدی تبدیل شد. پس از مرگ وی اتاقی در این کتابخانه به موزه نگهداری برخی آثار از آثار او اختصاص داده شد. پیکر وی در امامزاده عبدالله (شهرری) دفن شد.