آرشیو انعکاس
برای دسترسی به بخش های اصلی سایت از این قسمت استفاده کنید

گذری در کوچه‌ پس‌کوچه‌های ری

اصنافی که چراغ آنها روبه خاموشی است

راگانیوز-همزمان با فرا رسیدن ماه خدا بر آن شدیم که از اصناف، کسانی که چرخه اقتصاد کشور، شهر و محلات را می‌چرخانند یاد کنیم و در همین راستا به سراغ برخی از اصناف قدیمی ری رفتیم تا از اوضاع کسب و کار آنها با خبر شویم.

 
گذری در کوچه‌ پس‌کوچه‌های ری
به گزارش راگانیوز به نقل از فارس همزمان با فرا رسیدن ماه خدا بر آن شدیم که از اصناف، کسانی که چرخه اقتصاد کشور، شهر و محلات را می‌چرخانند یاد کنیم و در همین راستا به سراغ برخی از اصناف قدیمی ری می‌رویم، اصنافی که از برخی از آنها فقط یک خاطره در ذهن قدیمی‌ترها باقی مانده یا با توجه به رشد تکنولوژی و تغییر رابطه‌ها و ذائقه‌ها رو به فراموشی و کسادی هستند.

یکی از قدیمی‌ترین مشاغلی که اگر پای خاطرات مادربزرگ‌ها بنشینی حتماً از اهمیت و ارزش کاربردی آن با خبر می‌شوی، لحاف‌دوزی است.

از قدیم لحاف‌دوزی یکی از مشاغل پرکاربرد و پردرآمد بوده است و هر خانواده‌ای در طول سال حداقل یک بار هم که شده بود، سروکارش به لحاف‌دوزها می‌افتاد.

در گذشته در هر کوچه و محله‌ای یک یا دو مغازه لحاف‌دوزی قرار داشته است که با توجه به نیاز اهالی محله از رونق خوبی هم برخوردار بوده‌اند اما این روزها از لحاف‌دوزی‌های دوره‌گرد دیگر خبری نیست و از میان بیش از 50 مغازه لحاف‌دوزی فقط تعداد انگشت شماری از آنها مشغول فعالیت هستند و البته ناگفته نماند بیشتر آنها در کنار لحاف‌دوزی به فروش پتو و لحاف‌های آماده و الیاف‌های مصنوعی هم مشغول هستند تا با این ترفند رونق کار و بار خود را حفظ کنند.

حاج امرالله، قدیمی‌ترین لحاف‌دوز محله دولت‌آباد است که هنوز هم با برادرهایش میراث پدر را حفظ کرده‌اند.

وی انگشتدانه را توی دستش جابه‌جا می‌کند و می‌گوید: راستش را بخواهید لحاف‌دوزی‌ها مثل قدیم‌ رونق ندارند و بیشتر مردم امروزی ترجیح می‌دهند به جای لحاف و تشک پنبه‌ای از پتو و تشک‌های ابری و آماده استفاده کنند به همین دلیل بسیاری از همکارانمان در نقاط دیگر شهر کارشان کساد شده است. اما باز جای شکرش باقی است بعضی از اهالی ری هنوز هم دنباله روی زندگی سنتی هستند و لحاف و تشک پنبه‌ای دستی را به تشک‌های آماده‌ ترجیح می‌دهند و به همین دلیل لحاف‌دوزی تا حدودی بازارش داغ است.

امرالله با اشاره به مغازه پتوفروشی مجاور لحاف‌وزی که دو پسرش آن را می‌چرخانند می‌گوید: راستش را بخواهید جوان‌ها حوصله کارهای سنتی مثل لحاف‌دوزی را ندارند و با توجه به اینکه خیلی از خانواده‌ها به خرید پتو و لحاف‌های آماده رو آورده‌اند، بچه‌ها نیز این مغازه را راه انداخته‌اند و در کنار من مشغول هستند که اگر قرار باشد منفی نگاه کنیم، آنها رقیب ما هستند و اگر مثبت ببینیم، حرفه آنها یک جورهایی ادامه دهنده شغل ماست و کار ما را تکمیل می‌کنند. جالب است بگویم خیلی از اوقات مشتری‌هایی که برای خرید پتو و لحاف‌های الیاف مصنوعی به مغازه بچه‌ها مراجعه می‌کنند با دیدن ما لحاف‌دوزهای قدیمی فیلشان یاد هندوستان می‌کند و از خیر خریدن پتو می‌گذرند و به سراغ ما می‌آیند تا برای تداعی خاطراتشان، لحاف یا تشکی برایشان بدوزیم. البته این موضوع همیشه به نفع ما نیست و خیلی از مواقع نیز مشتری‌های قدیمی ما با دیدن پتوهای خوش آب و رنگ و قابل شست‌وشو از دوختن لحاف منصرف می‌شوند و یواشکی راهشان را به سوی آن مغازه کج می‌کنند.

لحاف‌دوز با مهارت خاصی بدون آنکه نگاه کند، نخ و سوزن را از توی لحاف رد می‌کنند و لحظه‌ای بعد تصویری از پری دریایی، عروس و داماد و طاووس و … بر روی لحاف نقش می‌بندد، جالب است بدانید که این نقش‌ها هنوز هم جزو طرح‌های پرطرفداری است که از سوی مشتری‌ها سفارش داده می‌شود.

پیرمرد می‌گوید: جوان‌های امروزی روی یک تکه کاغذی که خیلی زود از بین می‌رود از روی مدل نقاشی می‌کشند و ادعای هنرمند بودن دارند اما ما لحاف‌دوزها بدون آنکه مدلی جلوی دستمان باشد با نخ و سوزن روی لحاف نقش می‌زنیم و طرح‌های زیبایی را به‌وجود می‌آوریم که تا سال‌های سال نه پاره می‌شود و نه از بین می‌رود و تازه هیچ ادعایی هم نداریم. شاید کسی؛ ما لحاف‌دوزها را جزو هنرمندان نداند اما ما خودمان ارزش کارمان را می‌دانیم که هر کوکی که می‌زنیم چه نقش ماندگاری است.

وی با دلخوری عنوان کرد: در حال حاضر نام بسیاری از مشاغل سنتی مانند برخی از روش‌های دوخت و دوز در خیاطی‌ها، نجاری‌ها و … در فهرست صنایع دستی جای گرفته‌اند اما لحاف‌دوزی‌ها که واقعاً یک هنر سنتی و منحصر به فرد ایرانی است در این دایره جایی ندارد و به‌دلیل کم شدن مشتری‌ها و بی‌توجهی مسئولان کم‌کم این حرفه هم مانند بسیاری از مشاغل قدیمی دیگر از یادها می‌رود.

از بازار پررونق مسگری تا تنها مغازه مس فروشی   

وقتی تاریخ مکتوب و شفاهی ری را مرور می‌کنیم، متوجه می‌شویم بازار مسگرها یکی از بازارهای معروف و پررونق شهر بوده است و افراد بسیاری از شهرهای اطراف و اهالی ری مشتری پروپاقرص این بازار بوده‌اند اما وقتی راهی بازار می‌شویم تا سراغی هم از مسگرها بگیریم متوجه می‌شویم از آن بازار پررونق و پرسروصدا فقط یک مغازه مسگری باقی مانده است و محمدزمانی جوانی است که با وجود رقابت سنگین ظروف تفلون، چدن و … هنوز حرفه پدر را دنبال می‌کند.

مغازه کوچک مسگری آقای زمانی در انتهای میدان کوچک قرار گرفته ست و هر یک از اهالی ری که به‌دنبال ظروف مسی می‌گردد بی‌درنگ راهی آن می‌شود.
زمانی در گفت‌وگو با خبرنگار اجتماعی فارس در جنوب استان تهران اظهار داشت: من که سن خیلی زیادی ندارم اما پدرم همیشه از رونق این صنف برایم می‌گفت و این که قدیم‌ها آنقدر سرشان شلوغ بوده که بعضی وقت‌ها تا نیمه شب هم باید کار می‌کرده تا سفارش مشتری را به موقع تحویل دهند.
او در مورد خواص مس می‌گوید: در گذشته مردم از خاصیت فلز مس باخبر بودند و استفاده از این ظروف را به آلیاژهای دیگر ترجیح می‌دادند اما امروزی‌ها مس را فقط برای قشنگی می‌خرند و خیلی به پخت و پز در آن اعتقاد ندارند.
جوان مسگر در ادامه بیان داشت: به قول پدربزرگ‌ خدابیامرزم حتماً روزی فرا می‌رسد که دوباره مردم به اهمیت و خواص مس پی می‌برند و با در دست داشتن نسخه و تجویز پزشک برای خرید ظروف مسی اقدام می‌کنند.
زمانی؛ ابداع ظروف با آلیاژهای جدید و چشم‌نواز را یکی از مهم‌ترین دلایل کساد شدن کار مسگرها عنوان کرد و در کنار ورود مس‌های بی‌خاصیت از کشور چین را هم مهم‌ترین رقیب این شغل چند هزار ساله می‌داند.

 

آنچه برایمان جالب است، همت و علاقه او برای روشن نگه داشتن چراغ تنها مغازه مسگری ری است.

 
مشکلات حمام‌های قدیمی ری
وقتی توی کوچه پس کوچه‌های قدیمی ری قدم می‌زنید حتماً نگاهتان به حمام‌های قدیمی افتاده است، حمام‌هایی که برخی از آنها سال‌هاست که متروکه شده و نامش در فهرست آثار ملی کشور قرار گرفته و برخی از آنها با توجه به حضور زائران و مهاجران کم و بیش رونق دارد.
در گذشته به‌دلیل کمبود امکانات و تاسیسات آب لوله‌کشی و وسایل گرمایشی، ساخت حمام در منزل‌های شخصی امکان‌پذیر نبوده بنابراین وجود یک حمام در هر محله برای نیاز اهالی کفایت می‌کرد و تا همین چند سل پیش حمام‌های عمومی شهر همچنان از رونق خاصی برخوردار بودند.
با یک پرس‌وجو از اهالی خبردار شدیم که در سال‌های اخیر بیش از 30 حمام عمومی در ری دایر بوده است که با توجه به درآمد عالی این صنف و اهمیت حمام‌ها، هرکدام از حمامی‌های شهر برای خودشان برو بیایی داشته‌اند اما با تغییر ساختار شهری حمام‌ها کم‌کم مشتری‌های سابق خود را از دست داده‌اند و جزو تعداد انگشت شماری از آنها مابقی حمامی‌ها به صرافت تغییر کاربری افتاده‌اند و با توجه به مساحت قابل توجه حمام‌های قدیمی، مراکز تجاری و تالارهای پذیرایی با نام همان حمام‌های قدیمی جایگزین آنها شده‌اند و آن تعدادی هم که هنوز حمام‌هایشان را تعطیل نکرده‌اند، دلخوش مسافران، زائران و مهاجرانی هستند که در طول سفر گذرشان به این حمام‌ها می‌افتد.
با توجه به اهمیت و نقش حمام‌ها در دوره اسلامی، بیشتر آنها در کنار بازارها، مساجد و هسته مرکزی محلات قرار گرفته است با این اوصاف حمام‌ها را یکی از مهم‌ترین تاسیسات خدماتی شهرها می‌توان نام برد که بعد از گذشت چندین دهه از رونق افتادن حمام‌های عمومی، هنوز هم می‌توان نشانی از حمام‌های عمومی را در کنار بازارهای قدیمی و مساجد معروف ری پیدا کرد.
محمد صادقی، حمامی جوانی است که 30 سال بیشتر ندارد و مدتی است که به قول خودش از سر اجبار دنباله‌رو حرفه اجدادی خود شده است.
وی از درآمد حمام رضایت چندانی ندارد و می‌گوید: سال‌هاست که حمام‌ها از رونق افتاده‌اند و آنچه که ما را برای باز نگه‌داشتن حمام مصمم کرده مراجعه‌گاه و بی‌گاه زواران و مسافران است اما از موقعی که طرح هدفمندی یارانه‌ها اجرا شده، خرج حمام بیشتر از دخلمان شده است چراکه بر اساس مصوبات دولت هیچ یارانه‌ای به این صنف تعلق نمی‌گیرد. الان هزینه آب و برق و گاز 10 برابر شده و اگر قرار باشد نرخ حمام را اضافه کنیم، مشتری‌ها کم می‌شود و باز نگه‌د‌اشتن حمام صرف نمی‌کند اگر هم اضافه نکنیم که …
صرفاً جهت اطلاع!

«چینی‌بندزنی» یکی از قدیمی‌ترین مشاغلی است که در میان قدیمی‌ها بازار پر رونقی هم داشته است.

درگذشته به‌دلیل کم بودن تولیدات، پایین بودن قدرت خرید خانواده‌ها و شاید هم به‌دلیل صرفه‌جویی، ظروف و قوری‌های چینی شکسته و غیر قابل استفاده را به دست چینی‌بندزن می‌سپردند و او با مهارت خاصی آن را با بندهای فلزی بند زده و قابل استفاده می‌کرد اما این روزها حتی تصور چنین کاری هم دور از ذهن است چه رسد به آنکه طرفدار داشته باشد.
«چاقوتیزکنی»، یکی از مشاغل سیار است که هنوز هم توی کوچه‌پس‌کوچه‌های ری می‌توان ردی از آن را پیدا کرد.

چاقوتیزکنی‌ها دستگاه کوچکی را روی موتور‌سیکلت یا دوچرخه نصب کرده و توی محلات پرسه می‌زنند و با فریاد زدن و تبلیغ کار خود کلی مشتری برای خود دست و پا می‌‌کنند.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.