زندگینامه شهید علیرضا عباسی

نام عملیات : بیت المقدس     نوع عضویت : بسیجی        محل دفن : بهشت زهرا (س)    

     شهید علیرضا عباسی بهارانچی اول فروردین سال 1341 در بهارانچی اصفهان چشم به جهان گشود ، تحصیلاتش را در همان شهر آغاز و کلاس سوم ابتدایی بود که به همراه خانواده به تهران نقل مکان کردند و در باقرشهر ساکن شدند و تحصیلات ابتدایی و راهنمایی را در همین شهر به پایان رساند و وارد هنرستان شهید گلشنی شد . پس از اخذ مدرک دیپلم به خدمت مقدس سربازی رفت و در تاریخ 29/1/1361 به منطقه خرمشهر اعزام شد و در عملیات بیت المقدس و در سن بیست سالگی به درجه رفیع شهادت نائل آمد

(( اللّهُمّ اجعَل مَحیَایَ مَحیا مُحمّد وآل مُحمّد و مَماتیِ مَماتَ مُحمّد وآل مُحمّد))

خدایا زندگی مرا زندگی محمد (ص) و آل محمد (ص) و مرگ مرا مرگ محمد (ص) و آل محمد (ص) قرارده.

اینجانب علیرضا عباسی فرزند اسدالله ساعت 5/8 صبح در قطاردرحال نوشتن وصیتنامه هستم چون برای رفتن به جبهه آماده می شوم از این رو اقدام به نوشتن کردم  . چون ما از او هستیم و بازگشت همه به سوی اوست چقدر بهتر است که مردن ما در راه او باشد من راهم را انتخاب کرده ام و این راه را دنبال کردم و این راه جز راه خدا راه دیگری نبوده و امیدوارم خواهران و برادران عزیزم این راه را ادامه دهند وپیروی از اسلام واطاعت از اسلام را فراموش نکرده قدر این امام را دانسته و سعی کنند با مطالعه کتابهای ایشان راه خود را انتخاب کنند البته این نصیحت نیست بلکه وظیفه ای است بر عهده ی این برادر کوچک و حقیر. از پدر و مادر و تمام بچه ها حلالیت می طلبم و امیدوارم که مادرم و خواهرانم از اخلاق های من نرنجیده باشند و مرا بخشیده و حلال کنند واز زحماتی که برایم کشیده اند تشکر می کنم این راه را خودم انتخاب کرده ام و راهی است که اگر انسان لیاقت داشته باشد به نزد پروردگار رفته و با بهترین کسانی که در راه خدا کشته شده اند و سختیها کشیده اند محشور می شوند و خداوند در یک حدیث قدسی می فرماید : (( اگر کسی مرا بخواند ، پیدا کرده ، و هرکس مرا پیدا کرد عاشق من می شود و کسی که عاشق من می شود من هم عاشق او می شوم و کسی را که من عاشق او شوم او را نزد خود می برم )) ؛ لذا خواهشی که دارم این است که خدایی نکرده یک وقت فکر نکنید که من بدون دلیل و یا با تلقین کسی به این راه کشیده شده ام این راهی است که خودم پیدا کرده ام و تا آخرین نفس ادامه می دهم تا به هدفم برسم و آن هدف جز خدا چیز دیگری نیست و امیدوارم که پس از مرگم هیچ گاه گریه نکنید واگر راحتی مرا می خواهید همیشه خوشحال باشید این راهی است که خودم رفته ام ضمناً خیلی جدی      می گوییم : راضی نیستم که لباس سیاه بپوشید فقط برایم شیرینی و شربت بدهید …  سر نماز برایم دعا نمایید چون خیلی گناه کرده ام و احتیاج به دعاهای خیر شما دارم . بالای سر خانه پرچم سیاه نگذارید اگر توانستید یک پرچم سبز بگذارید ومرا در بهشت زهرا (س) در میعاد گاه شهیدان به خاک بسپارید چون همه ما رفتنی هستیم . امیدوارم امر به معروف و نهی از منکر را فراموش نکرده و حجاب را رعایت کرده و با کمال و جدیت به آن عمل نمایید .

خداوند به شما قدرتی بدهد که بتوانید در مقابل هوای نفسانی خود مقابله کرده و به شما صبر و قدرت و استقامت عطا نماید . به نکاتی که گفته شد عمل کرده در ضمن خیلی ساده مرا در بهشت زهرا (س) به خاک بسپارید اگربر سر قبرمن آمدید بچه های کوچک را بیاورید . مرا غسل دهید مگر تکه تکه شده باشم .  خدا نگهدار همه شما امیدوارم مرا حلال کنید و برایم دعا کنید .

                                                                      قربان همه شما علیرضا عباسی

                                                                                  والسلام

به پدرش گفت : ناراحت نباش ، ارزش خون من از خون امام حسین (ع) بالاتر نمی باشد ، ما باید راه امام حسین (ع) را ادامه دهیم . او به خواهرانش حفظ حجاب را توصیه می کرد و اینکه سعی کنید با هوای نفس مقابله کنید که این خود جهاد اکبر است .