گروهی از اعراب حدود ۵۰ سال است در همسایگی ما سکونت دارند که کمتر به آیینهای آنها پرداخته شده است؛ عزاداری این عده در محله «بلوار قدس» شهرری که از دیار سیدالشهداء(ع) تبعید شدهاند، حال و هوای دیگری دارد.
به گزارش راگانیوز به نقل از ایکنا، دولت آباد از محله های قدیمی در جنوب شرقی شهر تهران است. از نظر دسترسی به بزرگراهها در ضلع جنوبی بزرگراه آزادگان و در کنار اتوبان امام علی(ع) قرار دارد و همجوار محلههای شهر ری، مشیریه، کیانشهر است. دولتآباد محلهای آرام، با خیابانهای پهن و تمیز است و از حیث ظاهر متمامیز است؛ جدا از ساکنان اصیل تهرانی از اقوام عرب، ترک و سایر اقوام ایرانی نیز در این بافت دیده میشود. این محله شهرکی بود که در سال 50-1349 توسط شرکت دولتآباد که یک شرکت خصوصی بود، ساخته شد. بقعه امامزادگان ابراهیم و اسماعیل، قلعه «شجاع السلطنه» صفوی (اوایل قاجار) در این محله جای دارد که از تفرجگاههای مردم تهران قدیم بوده است.
محله معاودین دولتآباد
در گوشهای از این شهرک خیابانی به نام «قدس» وجود دارد که به «بلوار قدس» معروف است و اعراب (معاودین) در این منطقه سکونت دارند، قبل از ورود اعراب آنجا نیزار بوده و شهرداری وقت زمینهای آن منطقه را به صورت قسطی به اعراب فروختهاند. معاودین به کسانی میگویند که در طول دو قرن گذشته از ایران به عراق مهاجرت کرده و در طی سالهای 1970 و 1980 میلادی یعنی در زمان حکومت «حسن البکر» و «صدام حسین» از عراق اخراج شدهاند. معاودین به معنای «بازگرداندهشدگان» است که پس از ورود به ایران در شهرهای مختلف پراکنده شدند.
محل تمرکز اصلی آنها در منطقه 12 تهران، کوچه مروی و محله معروف به «محله عربها» در دولتآباد است. معاودین به سه گروه کوچکتر کربلاییها، نجفیها و کاظمینیها تقسیم میشوند که منظور مبدأ مهاجرت آنها و محل زندگیشان در کشور عراق بوده است. تعداد آنها بین 350 تا 650 هزار تن برآورد میشود که 400 هزار تن از آنان پس از اثبات ایرانی بودنشان شناسنامه ایرانی را دریافت کردهاند.
نکته جالب توجه اینکه صدام در هنگام اخراجشان تمام پول، خانه و اموال زندگیشان را مصادره کرده و آنها را بدون هیچ پشتوانه مالی و آشنایی در ایران، در کنار مرزها رها کرده است ولی آنان در بازار بهخصوص بازار تهران و کوچه مروی موفق شدند و توانستهاند به زندگی سابق خود در عراق برگردند. اعراب در داخل دولتآباد هم دارای بازارچهها و مغازههای مخصوص به خود هستند که سردر بیشتر آنها به زبان عربی است , رستورانها و اغذیهفروشیهای مخصوص خود را دارند.
معاودین مظلومیت سیدالشهداء(ع) را بهتر درک میکنند
در دولتآباد حسینیه و مساجدی هم وجود دارد که به زبان مردم، پاتوق اعراب به حساب میآید؛ اکثر مغازهها هیئتهای زیارتی عتبات عالیات برگزار میکنند. در بیلبوردهای کنار بلوار عکس آیتالله حکیم، آیتالله سیستانی، آیتالله محمدباقرصدر و… دیده میشود. خود آیتالله حکیم قبل از عزیمت به عراق و شهادتش مدتی در این شهرک ساکن بوده است. اعراب از آنجا که در کوچههای کوفه، نجف و کربلا قدم زدهاند از خاطرات امام حسین(ع) برایمان میگویند؛ آنها که خود یکبار دچار مظلومیت شدهاند و با بیمهری از عراق اخراج شدند، بیشتر غم و ماتم سیدالشهداء(ع) را درک میکنند. آنها در هوای حسین(ع) نفس کشیدهاند.
حال و هوای محرم در دولتآباد
«شهرری» شهری است که مزد قاتل اباعبدالله(ع) شد و اکنون در دل خود عراقی کوچک را جای داده. مراسم محرم در «عراق کوچک» از روز اول محرم شروع میشود و حال و هوای عزاداری به خود میگیرد. ایستگاههای صلواتی کنار خیابان به عزاداران چای و شربت میدهند، هر روز صبح از هر خانه یا تکیهای نذری حلیم یا نون و پنیر و خرما به عزاداران تعارف میشود.
حرکت دستههای عزاداری در تاسوعا
در روز تاسوعا، دستههای عزاداری در خیابانها عَلَمهای بزرگ و چراغانی شده و همچنین «مشاعیل» که همان علم هستند ولی با مشعلهای آتشین آذین بسته شدهاند را به حرکت درمیآورند. طبلهای آنها بر خلاف طبل ایرانیها کوچک به شکل ذوزنقه هستند و از پوست حیوانات درست شدهاند که با چوبی عصامانند به آنها زده میشود.
مردانی در جلوی دستهها شیپور مینوازند و مردم عزادار در دسته با نوای «حیدر حیدر» آنها را همراهی میکنند، همچنین در جلوی دسته، پرچمهای بزرگ به حرکت درمیآیند که نماد عباس علمدار است و سنجهای کوچکی که با چوب زده میشود. مردان عرب که دشداشه مشکیرنگ و دستار سیاه به سر خود بستهاند در جلوی دستهها در حرکت هستند و از هر دسته صدای مداحان به زبان عربی پخش میشود. درسالهای دورصبح عاشورا مردان با لباس سفید قمه میزدند که اکنون این رسم برچیدهشده است.
مراسم سوزاندن خیمهها در عاشورا
در ظهر عاشورا، ابتدا در مراسمی تعزیهمانند، سپاهیان یزید با اسبهای خود به سمت خیمهها هجوم میآورند و آنها را آتش میزنند در این هنگام سوز آه و نالههای مردم به همراه دود سیاه تمام بلوار را دربرمیگیرد، بعد از رفتن سپاهیان یزید مردم تکههای سوختهنشده از خیمهها را به تبرک میبرند.
پس از آن نوبت قبیله «طواریج» میشود که به عزاداری و اظهار ندامت بپردازند. این قبیله در یاری امامشان کمی درنگ کردند و زمانی به میدان جنگ رسیدند که خیمهها آتش گرفته و جنگ تمام شده بود.
مراسم شام غریبان و روز سوم شهادت امام(ع)
عاشورا تمام شد، عزاداران خاکآلود و گریان به حسینیهها میروند تا بعد از صرف نهار برای شام غریبان حاضر شوند. شام غریبان دولتآباد مانند دیگر مناطق است و مراسم سوم امام در منطقه بازار تهران دنبال میشود.
در روز سوم امام قبیله «بنی اسد» به صورت دسته عزاداری به خیابان میآیند؛ بنیاسد نام قبیلهایست که پس از قیام عاشورا پیکر شهیدان را به خاک سپردند. زنان آنها، هنگام عبور پیکر شهدا را دیده سریعا به قبیله خود رفته و هنگامی که از مردان حرکتی ندیدند با بیل و کلنگ برای خاکسپاری حرکت کردند. در آن هنگام بود که مردانشان هم آنها را همراهی کردند و حضرت سجاد(ع) آنها را در شناسایی شهدا یاری رساندند.