هجوم مسئولان برای تغییر نام یک پل در نیمه های شب!
ساعت سی دقیقه نیمه شب را نشان میداد که برادرزاده شهید، اتفاقی از آنجا گذشته و با اندک دقتی، متوجه میشود انبوه خودروها و افراد گرد آمده، هدفی ندارند جز پایین کشیدن تابلو نام آن پل. جالب اینکه هیچ کدام از افراد حاضر در آن جمع که مسئولان عالی رتبه هم بینشان دیده میشدند، حکمی برای این کار نداشتند!
خانواده شهدای کهریزک نسبت به نامگذاری آن پل به نام شهید هادی نژاد رضایت خود را اعلام نمودهاند تا مبادا کسی تغییر نام را به بهانه ایشان پیگیری کند!
اما از این نکات عجیب تر اینکه بدانیم کار تعویض تابلو نام پل را کسانی پیگیری میکردهاند که اساسا منطقه واقع شدن پل در محدوده استحفاظیشان نیست! پل در محدوده باقرشهر واقع شده، حال آنکه علاوه بر مأموران کلانتری این شهر، مأمورانی از کلانتری سیزده آبان (از مناطق تهران و زیر مجموعه شهر ری) هم در محل بودند و افزون بر ایشان، کسانی قصد تغییر تابلو را داشتند که از جمله مدیران کهریزک به شمار میآیند، نه باقر شهر!
یکی از برادران شهید با این توضیح که «سالهای سال است که خانوادگی ساکن کهریزک هستیم» در این باره میگوید: چندی پیش مادرم در نماز جمعه یکی از اعضای شورای شهر باقرشهر را میبیند و از وی درخواست میکند نام فرزند شهیدش را به نوعی زنده کنند که ماحصل این دیدار، تصویب نامگذاری آن پل به نام برادرمان در شورای شهر باقر شهر میشود. این موضوع با اینکه ارتباطی به کهریزک ندارد، از آنجا که به محدوده بینابینی کهریزک و باقر شهر نزدیک است، برای برخی مسئولان کهریزک حساسیت زا میشود.
وی میافزاید: البته پس از تصویب نام پل، مصوبه شورای شهر باقر شهر راهی فرمانداری شده و شورای انطباق آن را تأیید کرده است تا روند اداری این نامگذاری چند ماه به طول انجامیده و عملا دهم خرداد ماه این اتفاق عملی شود، ولی برخی همه این روند را نادیده گرفته و یک روز با اسپری روی تابلو نوشتند: «پل امام حسین» و به چند روز نکشیده همگی در نیمه های شب و پنهانی تلاش کردند تا خواسته خود را به شکل دیگری اجرایی کنند.
اما بشنوید از ادامه ماجرا؛ مسئولانی که روی پل جمع شده و شاهد برشکاری و جوشکاری کارگران بودند (نام و سمت ایشان نزد «تابناک» محفوظ است)، هنوز یکی از دو تابلو نام شهید هادی نژاد را پایین کشیده بودند که برادرزاده شهید از راه رسید و مانع ادامه کارشان شد تا حوالی ساعت دو نیمه شب مادر شهید هم به آنجا رسیده و آن چنان دل شکسته شود که ترجیح دهد برای مقابله با ادامه کار غیرقانونی ایشان، بست بنشیند.
شیون و زاری مادر شهید به این جمله گره میخورد که «اگر نام پل را تغییر دهید، تا آخر عمر اینجا زندگی خواهم کرد» و همانجا مینشیند تا شاید با دیدنش خجالت بکشند که در نهایت غائله پایان مییابد و البته حکم تغییر نام و مجوز کندن تابلوها از راه نمیرسد!
برادر شهید در این باره میگوید: مگر در نامگذاری این پل به نام برادرمان خطایی شده که قصد تغییر نام آن را دارند؟ تازه اگر خطایی هم رخ داده باشد، مگر مسئولان کهریزک اجازه دارند، روند قانونی نامگذاری پل را ندید گرفته و سر خود در محدوده باقر شهر تابلو پایین بیاورند و نامگذاری را مخدوش کنند؟ اگر مادرم لطمه روحی ببیند یا خدای ناکرده آسیبی میدید، چه کسی پاسخگو بود؟
وی با طرح این گلایه ها از حضور ده ها مأمور انتظامی همراه با این مسئولان میگوید: اگر کارشان قانونی بود، چرا نیمه های شب و به این شکل دست به کار شدند؟ مگر روز را برای اجرای قانون از ایشان گرفته بودند؟ آیا نباید این قانون شکنی ها مورد پیگیری قرار گیرد تا باب نشود؟ آیا این بی حرمتی به شهید و مادر شهید نیست؟ چرا هر روز تن مادر سن و سال گذشته ما را به نوعی میلرزانند؟
بدین ترتیب آشکار میشود که برخی تلاش دارند با دست انداختن به همه روش های قانونی و فراقانونی، کاری کنند که نام آن پل تغییر کرده و نام شهید هادی نژاد بر آن نباشد که البته چرایی آن آشکار نیست؛ اما جدای این ابهام، حکایت هجوم شبانه مسئولان برای تغییر نام یک پل از این رو عجیب تر جلوه میکند که نمیدانیم آیا براستی همه مشکلات منطقه کهریزک حل و فصل شده که بر سر موضوعی اینچنین کوچک، غائله بر پا کرده و دل مادر پیری را میلرزانند؟!